دلم تنگ شده
برای " تـــــــو"….
تو که سزاوار این همه اشعار عاشقانه ای …
تو که این همه در من میتابی …
در من خانه میکنی
و
میروی و تنهایم میذاری …
"تــــو"
واژه ی کوچکی است
اما دنیای مرا شامل میشود …
فراموش میکنی
اما فراموش نمیشوی
دوستت میدارم اما دوستم نمیداری
بیخیالم میشوی اما از خیالم نمیروی
قلم میشوی در دستانم
تک تک سطر های خاطاتم را مینگاری
خنده میشوی رو لبانم
اشک میشوی در چشمانم
تو کیستی ؟؟
که این همه برایم عزیز هستی و من برایت بس ناچیز …
C†?êmê§ |